sarman

دل نوشته های سارا

sarman

دل نوشته های سارا

مریمم بیا

در کلبه تنهایی من چیزی جز انتظار نیست

.

دیوار های کلبه ام دیگر واژه های انتظار را خوب نمی فهمند . پنجره کلبه ام به روح پاییزی عادت کرده است و می داند ، از اشکهایم می فهمد که انتظارم برای کیست

.

نیلوفر های کنار پنجره ام برای آمدنت دست دعا بلند کرده اند . کبوتر سفید بام کلبه ام می داند انتظار تو را می کشم . می رود تا شاید خبری را برایم بیاورد ولی هرگاه باز می گردد در چشمانش سنگینی غمی را حس می کنم ، چیزی نمی گوید و پر می کشد

.

می داند اگر بگوید خبری از مسافر تو نبود اشک هایم سرازیر می شوند . من به شقایق هایم آب نمی دهم آنها با اشکهایم پرورش یافتند

.

آسمان را خبر کردم که هرگاه پرتو های عشقت را به من تابیدی آفتابی شود ولی سالهاست که آسمان دهکده ام ابری است و می بارد

.

ای بهاز زندگیم ! بیا ، بیا تا پنجره ام از من خسته نشده ، بیا تا گلهایم با من قهر نکرده اند . بیا تا کبوترم حرفی برای گفتن داشته باشد ، بیا تا آسمانم آفتابی باشد ، بیا و به این انتظار پایان ده

.
نظرات 5 + ارسال نظر
مهدی جمعه 21 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 01:13 ق.ظ http://www.30o.ir

سلام،
سال نو را به شما تبریک می گم... بلاگ خیلی، خیلی جالبی دارید.
اگر دوست داری از امکانات بیشتری استفاده کنید، از تکنولوژی روز در بلاگ خود بهره برید و آن را به سایت تبدیل کنید، به سایت زیر مراجعه کنید.
http://www.30o.ir
این سایت به غیر از امکانات پایه، امکاناتی از قبیل نظرسنجی برای مطالب، ارزیابی مطالب، عضویت برای سایت خویش، گالری تصاویر، آپلود فایل، ایجاد شناسنامه برای کاربران، صندوق پیام در به مانند GMail برای ارتباط بین کاربران، شمارنده‌ای در قدرت GoogleAnalytics و انجمن گفتگو را به رایگان در اختیار شما قرار می‌دهد.
از اینکه یک بار از این سیستم استفاده می‌کنید، ممنون.
موفق باشی...

فاطیما جمعه 21 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 01:19 ب.ظ http://crazy-life.blogfa.com

رخساره همچو برگ خزان شد ز هجر یار



هجران بلای جان شد و اندوه روزگار



خوابم نمی برد ز فراق نگاه دوست



دردم نهان و اشک دو چشمانم آشکار



در دیدگان خون شده ام نقش فراق بین



اشکم روان و دیده چو دریا و غم کنار



خواهم کنم فدای تو ای دوست ، جان خویش



در جان من خیال جمال تو یادگار



تعبیر عشق را چو ندانی ، مگو سخن



عاقل همیشه هست شکیبا و بردبار



تن شد نحیف و جان به لب آمد ز هجر دوست



خواهم روم به باغ وصالش در این بهار



نومید شد دلم ز وصال کهن نگار



طی شد تمام عمر و جوانی در انتظار



هادی در اشتباه جوانی شدی فنا



اینک غم است در دل دیوانه پایدار

اجادسا یکشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 10:29 ب.ظ http://ajadesa.blogsky.com

سلام سارا جان خوبی متن زیبایی بود منم آپم وقت کردی یه سر بزن منتظرتم

ایران پیکس شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 10:44 ق.ظ http://iranpix.blogfa.com

سلام
خسته نباشید
به منم سر بزنید
خوشجال میشم

عکسهای شراره رخام که خیلی عکسهای توپی هست!!! حتما ببینید
http://www.iranpix.blogfa.com/post-692.aspx


مدل لباس چرم برای خانوم ها که اینم خیلی عکس های باحالی داره
http://www.iranpix.blogfa.com/post-691.aspx

منتظرم
بای بای

سارا سه‌شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 02:59 ب.ظ

سلام . به نظر من شما تلاش نموده اید تا احساس خود را از معرفت به انچه را در نظر دارید ( در این نوشته ) بیان ا نماید
برای رسیدن »انتظار به تنهایی نه تنها اساس و چاره ساز نیست بلکه ماندگاری در خیال و کشنده است
جسارتی از روی تعقل رعد و برق بهار و زیبایی انسان است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد