وقتی که
اعتماد نیست
سیاه و سفید چه فرق می کند
برای تو
وقتی که در باورت نیستم
چگونه به انتظارت دلخوش بدارم
وقتی که
باورم نداری
و وجودم را
به همراه واژه های حقیر
در نمادی از دورویی
تداعی می کنی
چگونه نترسم؟!
کاش باورم داشتی
به اندازه ی ناباوری
کاش آنگونه که هستم
مرا می شناختی
نه آنگونه
که تصور داری
کاش قادر بودم
نه با کمک کلمات
بلکه با نیرویی فراروانی
وجودم را
برایت به تصویر بکشم
تا شاید
کمی دلت
برایم به رحم آید
اما.....
فاصله بسیاراست
فاصله بین
آنچه هستم و
آنچه تصور کردی
کاش روزی برسد
که بدانی
سفیدی را سیاه دیدن
هنر نیست
بلکه در سیاهی
سفیدی دیدن
هنر است و
نشانه ی رشد
کاش....